جدول جو
جدول جو

معنی قلعه باغند - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه باغند
نام قلعه ای در خراسان قدیم که نام آن بدینسان درعالم آرای عباسی آمده است: غره شهر محرم از فرهادجرد سرجام سوار شده... بایلغار روانه گشتند ودر راه فرهادخان و امراء که یک منزل از قلعۀ باغندپس آمده بودند به موکب همایون پیوستند و اﷲ ویردیخان و گنجعلی خان نیز اردوی خود را انداخته با جمعی که اسب ایلغار داشته اند ایلغار کرده در سر پل هرات رودبه موکب همایون پیوستند. (عالم آرای عباسی ص 570)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ بَ مَ)
دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل، واقع در 12هزارگزی باختر گرمی در مسیرشوسۀ گرمی به اردبیل. موقع آن کوهستانی و هوای آن معتدل و دارای 283 تن سکنه است. آب آن از چشمۀ برزندچای و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه شوسه و مرکز گردان ژاندارمری و مرزبانی و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ بَ دَ)
دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران. این ده در 18هزارگزی جنوب خاور ورامین و کنار راه آهن و در جلگه واقع و هوایی معتدل دارد. سکنۀ آن 768 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، چغندر قند، میوه و شغل اهالی کشاورزی است. این ده دبستان و از آثار قدیمه تپه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
کوتوال. دژبان
لغت نامه دهخدا
دژبان، دژدار، قلعه بیگی، قلعه دار، کوتوال
فرهنگ واژه مترادف متضاد